قبلا ً معیار سن نوجوانی زمان تکلیف آنها بود که پسران ۱۵ سال قمری و دختران ۹ سال قمری بود اما الان با تغییردر رژیم غذایی بچه ها ، نوع پوشاک و دسترسی آنها به اطلاعات جنسی ما با بلوغ زودرس مواجه هستیم هنوز خیلی از خانوادههای مذهبی با این مسئله تطابق پیدا نکرده اند و همچنان سن ۱۵ در ذهنشان است برای همین گاهی نوجوانی از این مسئله استفاده کرده و از انجام تکالیف شرعی شانه خالی میکند.
متوسطه اول و دوم دوران نوجوانی به حساب میآید نکته قابل تامل این است که بلوغ زودرس در این زمان در پسران به سن ۱۰ سالگی رسیده یعنی کلاس چهارم.
ویژگیهای روانشناختی نوجوان:
1) خود محوری
2) استقلال خواهی
3) بحران تردید
4) هویت جویی
خودمحوری:
نشانههای خودمحوری خودخواهی است این خودخواهی در نگاه اول بار منفی دارد یعنی به فکر خودش هست
و دائم از خودش تعریف میکند منظور از خودخواهی
در نوجوان خود دوست داری او هست و این نشانه سلامت روان یک نوجوان میباشد نوجوانی که خودش را
دوست ندارد به وضع ظاهریش نمیرسد و هدفی برای خودش مشخص نکرده و این نشانه افسردگی است
ویژگی بعدی خودشیفتگی است خودشیفتگی اولیه یعنی فرد رابطه خوبی با خودش دارد میتواند روی خودش
حساب کند و احساس ارزشمندی متعادل داشته باشد خودشیفتگی ثانویه یک بیماری شخصیتی به حساب میآید
افراد دچار به این خودشیفتگی نیاز دارند که دائم از خودشان تعریف کنند نیاز دارند که دیگران از آنها تعریف
کنند و دوست دارند که هیچ رقیبی در زندگی نداشته باشند نوجوان در حالت عادی خود شیفتگی اولیه را دارد
ولی فاقد خودشیفتگی ثانویه هست ویژگی بعدی انزوا است
انزوا در نوجوان به دو قسمت تقسیم میشود:الف: انزوای اختیاری: مثل اینکه یک نوجوان از نظر شخصیتی درونگرا است درونگراها به معنای افراد منزوی به
معنای منفی آن نیستند آنها افرادی هستند که در تنهایی تولید فکر و ایده میکنند درونگرایی یک خصوصیت
است نه یک ضعف دقیقًا مثل برونگرا که رفاقتهای متعدد و غیر عمیق دارد میتواند به راحتی از دوستانش
جدا شود مثلا ً بهتر است یک برونگرا مبلغ یا مربی شود این وسط یک خصوصیت وجود دارد به نام میانگرایی
یعنی افرادی که از هر دو ظرفیت درون گرایی و برونگرایی برخوردارند و مناسب با موقعیت می توانند تصمیم
بگیرند
بهترین خصوصیت همین میانگرایی است ویژگی بعدی سلیقه محوری است مثلا ً یک زمان کور میخواهد
برود با دوستانش قدم بزند یاتیپهای متفاوت میزند
سلیقههای نوجوان به سه گروه تقسیم میشود
الف: سلیقههای سبز یعنی سلیقه نوجوان هماهنگ با والدین یعنی مثلا ً دختری چادری است یا پسر رفتارهای
مذهبی دارد در سلیقههای سبز والدین باید نوجوان را حمایت و تقویت کنند این کار باعث میشود نوجوان در
انتخابهای درست خودش مصممتر باشد انتخابی که دزدان فراوانی دارند مثلا ً خیلیها در اطرافیان شما
هستند که میخواهند چادر به سر دختران شما نباشد
ب: سلیقههای زرد یعنی سلیقه نوجوان خلاف ارزشهای خانوادگی نیست اما متفاوت است مثلا ً شلوار لی
ساده برای پسر نوجوان یا پوشیدن پیراهن آستین کوتاه یا گوش دادن به موسیقی مجاز درسلیقه های نباید
مخالفت کرد اما نظارت میخواهد که ریشه این سلیقه زرد او چیست
ج:سلیقه ی قرمز این سلیقهها خلاف ارزشهای خانواده است در این موارد باید محکم مانع شوید مثلا ً
نوجوان ۱۴ ساله شما میخواهد تا ساعت ۱۱ شب بیرون باشد یا با دوستانش به قلیونسرا برود در این موارد باید
مذاکره شود اگر هم مذاکره جواب نداد باید از اهرمهای قدرت خود هوشمندانه استفاده کنیم
مشکلات نوجوانان
دسته اول مشکلات نوجوانان مشکلات ارتباطی نوجوانان است
زمینه بروز مشکل ارتباط نوجوان با دیگران
داشتن الگوی دلبستگی نا ایمن: یعنی نوجوان در رابطههایی که قبلا ً داشته عمدتًا در رابطه او با والدین بخشی
از این رابطه معیوب بوده عشق و نفرت با هم بودهاند و یا اضطراب جدایی را تجربه کرده مثلا ً یک برههای از
زمان مادر او را ترک کرده است یا دسترسی به مادر به خاطر شاغل بودن کم بوده بنابراین نوجوان دچار دونوع
برخورد میشود
الف:افراط: یعنی نوجوان تبدیل به یک فرد مهرطلب میشودب:تفریط یعنی نوجوان میگوید رابطهای که آخرش به جدایی دلتنگی میرسد و غم از دست دادن دارد همان
بهتر که شروع نشود
عامل بعدی فراز و نشیبهای عاطفی تجربه شده است تجربههایی مانند رفاقت که فراز و نشیبهای عاطفی
ارتباطی را حتی خارج از خانه برای او رقم زند
مثلا ً نوجوانی میگوید من با هیچکس رفیق نمیشوم چرا که با هر که رفیق شدم به او وابسته شدم و
فهمیدم که من جنبه رفاقت را ندارم و نوجوان منزوی میشود و یک انزوای اجباری را به خودش تحمل میکند
برای تشخیص سلامت روان یک جوان شکلگیری هویت او خصوصًا وقتی که برای ازدواج میآید یکی از سوالا
تی که میتوان پرسید این هست که در ۵ سال اخیر رفقایی داشتی که بتوانی آنها را حفظ کنی اگر توانسته باشد
میتوانیم روی تعهدات عاطفی او حساب باز کنیم اما اگر نتوانسته و الان تنهاست یعنی خودش را آماده کرده که
با تمام وجود عشق بورزد و این خیلی خطرناک است چرا که عشق ورزیدن شدید یعنی احساس تملک افراطی
فراز و نشیبهای عاطفی ارتباطی میتوانند ریشه مشکلات ارتباطی بعدی باشند
نداشتن مهارت ارتباط بین فردی: مثلا ً شما با راننده تاکسی یک جور ارتباط میگیرید با برادر خودتان جور
دیگر یعنی برای هر فرد یک مدل ارتباط را تعریف میکنید افرادی که مهارت تنظیم روابط را دارند در رابطههای
بعدی مشکل پیدا نمیکنند اما آدم داشته باشند در معرض خطرند برونگراها بیشتر استعداد این وضعیت را دارند
برونگراها خیلی سریع دوست میشوند و هم سریع قید رفاقت خودشان را میزنند به سراغ نفر بعدی میروند
یعنی در صمیمیت بیشتر تجربهگرا هستند و عمق صمیمیت در آنها پایین است اما درونگراها خیلی دیر دوست
میشوند ولی رفاقت و دوستی آنها پایداری و عمق بیشتری دارد
در کل افرادی که ارتباط بین فردی آنها خوب هست مسلط بر رابطهاند کمتر دچار مشکل میشوند چرا که هر
موقع خواستند یک رابطه مشکلدار را میتوانند حذف کنند و یا یک رفاقت سازمان یافتهای را تشکیل دهند اما
اگر این مهارت را نداشته باشند معمولا ً در رابطهها تماشاچیاند و پیشنهاد پذیرند یعنی بیشتر همراهند تا
اینکه خودشان بخواهند یک رابطه هدفمند را تشکیل دهند
عامل بعدی تغییر مکان و نداشتن یک رابطه مستمر است بچه هایی که جابجایی مکانی زیادی داشتند تجربههای
صمیمیت پایدار آنها پایین هست ومعمولا ً نمیتوانند رفاقتها را حفظ کنند بچههایی که زود هنگام خانواده را
ترک میکنند ها هم دچار بحران صمیمیت میشوند چرا که با هم بودن را کمتر تجربه کردند و در غم یا شادی
یکدیگر شراکت نداشتند بچههایی که نه زمینه ارتباط خانوادگی و فامیلی را به صورت مستمر داشتند و نه
زمینه روابط مستمر محله مدرسه و اجتماعی را داشتند احتمال اینکه در رابطههای نوجوانی دچار بحران شوند
بسیار زیاد است
عامل بعدی وجود رگه اختلال است،برخی نوجوانان رگههای اختلال دارند مثل کسانی که بیش فعالی حل نشدهدارند در رفاقت هم مدام از این شاخه به آن شاخه میپرند و میخواهند طعم رابطههای مختلف با جنس مخالف
یا موافق را بچشند هر رابطهای برای او یک لذتی دارد و هر لذتی یک تاریخ مصرف
یا کسانی که رگههای اختلال شخصیت وابسته را دارند مثلا ً پسر دانشجویی که تا حالا ۴ بار خودکشی کرده
چرا که تا الان با چهار دختر آشنا شده و با هر کسی که آشنا شده وابسته شده اختلال شخصیت وابسته؛یعنی
موضوع دلبستگی را نمیشناسد و برای او تمام علاقه ها مساوی است با وابستگی
ساحتهای ارتباطات مشکلدار:
نوجوان در ۴ ساعت و حیطه ممکن است در روابطش دچار مشکل شود
الف: ارتباط با جنس موافق و وابستگی در آن: مثل دو پسری که در دبیرستان با هم هستند و اینقدر در کنار هم
هستند که دیگران به آنها خرده میگیرند پرگوییهایی تلفنی یا زیاد شدن زمان چت میتوانند نشانه این ارتباط
معیوب باشد
نیاز نوجوان به رفیق مثل نیاز به آینه است نوجوان از دیدن رفیقش انگار خودش را دیده است و اگر رفیقش
موفق باشد از دیدن او خود بهترش را دیده نوجوان بیشتر برای انعکاسهایش نیاز به آینده دارد همانطور که
ممکن است جلوی آینه برود و با خودش خودگویی مثبت یا منفی داشته باشد بچههای نوجوان به همدیگر نیاز
دارند و اتفاقًا اگر نوجوانی رفیق نداشت ما باید نگران او شویم چرا که به خاطر نداشتن رفیق از رشد اجتماعی
مطلوب میماند و بعدًا اگر بخواهد رفاقت را ایجاد کند خیلی برایش سخت میشود
دلیل دوم نیاز به تعلق است یعنی نوجوان نیاز به تعلق دارد تعلق یعنی یک کسی من را دوست داشته باشد و من
هم او را دوست داشته باشم دلیل بعدی نیاز به توجه است نوجوان نیاز به توجه و دیده شدن دارد مثلا ً
میبینید یک دختر به رفیقش وابسته شده به خاطر اینکه مثلا ً در جمع او را تحویل نمیگرفتند و تا
میخواست حرف بزند میگفتند بس است چقدر حرف میزنی به همین دلیل وقتی میخواهد با رفیقش صحبت
کند
از دلایل دیگر مشکلات ارتباطی نوجوانان و وابستگی زیاد آنها به جنس موافق میتوان به؛مشترکات فراوان،پناه
بردن به رفیق،سرمایهگذاری عاطفی افراطی،احساس تملک افراطی و غیر...اشاره کرد